Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «ایران آنلاین»
2024-05-04@12:37:52 GMT

دنیای رنگی دکتر مداد

تاریخ انتشار: ۲۵ دی ۱۳۹۹ | کد خبر: ۳۰۶۷۹۰۸۵

دنیای رنگی دکتر مداد

نوروزخان را که پایین بروی و کنار مسجد امام خمینی(ره) راسته بازار بین‌الحرمین را درپیش بگیری وارد بازار لوازم التحریر می‌شوی و با دیدن اولین مغازه پرت می‌شوی به دوران کودکی؛ دنیای دفتر و مداد و مداد رنگی و مداد پاک کن. سراغ مغازه‌ای را می‌گیرم که دنیای آن با همه مغازه‌های این راسته فرق می‌کند. چند دقیقه بعد مقابل مغازه‌ای می‌ایستم که رنگین کمانی از رنگ از در و دیوارش بیرون زده است.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

مغازه‌ای کوچک اما با یک دنیا رنگ و خاطره. نگاه عابران را دنبال می‌کنم. می‌ایستند و چشم‌های‌شان برق می‌زند. با ذوق اجازه می‌‌گیرند از دنیای مدادرنگی‌ها عکس بگیرند. اینجا همان جایی است که تصاویرش در فضای مجازی دست به دست می‌شود و خیلی‌ها با آن خاطره بازی می‌کنند. بعضی مشتری‌ها به او لقب «دکتر مداد» داده‌اند و خیلی‌ها هم می‌گویند خالق مداد رنگی. اما خودش می‌گوید عاشق دنیای رنگی. محمد رفیع 51 سال دارد و 30 سالی است که در دنیای مدادرنگی‌ها کار می‌کند. می‌گوید اینجا بهشت من است: «از کودکی علاقه زیادی به مداد رنگی داشتم. نقاشی می‌کشیدم و رنگ آمیزی می‌کردم. در ذهنم تجسم می‌کردم با ترکیب رنگ‌ها چه رنگ‌های قشنگ دیگری درست می‌شود و چقدر خوب بود اگر همه این رنگ‌ها مدادرنگی هم داشت. مثلاً ترکیب رنگ زرد و آبی، رنگ سبز قشنگ و خاصی می‌شود که به آن سبز فیروزه‌ای می‌گویند ولی هیچ وقت در جعبه‌های مدادرنگی چنین رنگی پیدا نمی‌شود. این عشق و علاقه باعث شد وارد حرفه‌ای شوم که با مدادرنگی سروکار داشته باشم. در یک شرکت تولید مداد رنگی کار می‌کردم تا اینکه 30 سال قبل این مغازه را گرفتم؛ کوچک است ولی از روز اول دوست داشتم اینجا را دنیای مدادرنگی کنم. خیلی از همکارانم وقتی دیدند عاشقانه درحال جمع‌آوری مدادرنگی هستم به من کمک کردند. شرکت‌های تولید کننده هم مدادهای تک رنگ‌شان را برای من می‌فرستادند. سرانجام دنیای مدادرنگی‌ها کامل شد و امروز همه رنگ‌ها را کامل دارم.» سه دختر دانش‌آموز با دیدن مدادرنگی‌هایی که منظم کنار هم چیده شده‌اند، نزدیک می‌شوند. هرکدام با لبخند از مدادرنگی موردعلاقه‌شان می‌گویند و اینکه این همه مدادرنگی را یکجا ندیده‌اند. محمد می‌گوید همین شوق و لبخند کسانی که اینجا را می‌بینند برای من یک دنیا ارزش دارد: «خیلی از بچه‌ها وقتی یکی از رنگ‌های مدادرنگی‌شان تمام می‌شود دیگر علاقه‌ای به جعبه مدادرنگی‌شان نشان نمی‌دهند. اما من اینجا همان مدادرنگی را که ندارند در اختیارشان قرار می‌دهم تا دنیای شیرین رنگی‌شان خراب نشود. رنگ سفید شاید برای خیلی‌ها در دنیای نقاشی بدون استفاده باشد اما همین مدادهای سفید برای علامت‌گذاری روی شیشه، پارچه و سنگ کارایی دارد و خیاط با رنگ سفید می‌تواند مدل را روی پارچه پیاده کند. در دنیای مدادرنگی هیچ رنگی بی‌استفاده نیست. کار من مثل آچار فرانسه است و مدادرنگی عاشقان نقاشی و هنر یا مشاغل مختلف را تأمین می‌کنم. هر روز از کسانی که با علاقه به تماشای این مدادرنگی‌ها چند لحظه‌ای مقابل مغازه می‌ایستند انرژی می‌گیرم. چهره بچه‌ها با تماشای مدادرنگی‌ها دیدنی‌تر می‌شود.» می‌گوید در این سال‌ها روانشناس هم شده و می‌تواند روحیه هر مشتری را با توجه به نوع رنگ مدادی که انتخاب می‌کند حدس بزند: «پسرها عاشق آبی و قرمز و دخترها عاشق زرد و صورتی و سبزند. از وقتی هم تحقیقات علمی نشان داده رنگ آمیزی تأثیر زیادی در کاهش استرس و افزایش آرامش دارد مشتری از هر سن و سالی که فکر کنی سراغ ما می‌‌آید. روحیه و شخصیت هر آدمی را می‌توان از رنگ‌هایی که انتخاب می‌کنند تشخیص داد. وقتی یکی مداد رنگی زرد را انتخاب می‌کند مشخص است علاقه زیادی به خورشید دارد و خورشید یعنی خانواده‌ای گرم یا رنگ آبی حکایت از روحیه‌ای آرام دارد و رنگ قرمز و سبز یعنی مهربانی و عشق به طبیعت. چند سال قبل دانش‌آموزی که می‌خواست در مسابقات نقاشی شرکت کند اینجا آمد و من 60 نوع مدادرنگی خاص به او دادم. چند هفته بعد خبر برنده شدن او را در مسابقات نقاشی از تلویزیون دیدم و کلی خوشحال شدم.» محمد دنیای رنگ‌ها را شبیه دنیای گل‌ها می‌داند و گاهی غرق در این دنیا با مداد رنگی‌هایش حرف می‌زند: «دنیای مدادرنگی‌ها مثل قدم زدن در دشتی پر از گل است؛ هر طرف را که می‌بینی گلی زیبا از خاک بیرون زده. این مداد قهوه‌ای را می‌بینی؟ چند سالی می‌شود اینجاست. بهش می‌گویم چرا هنوز نرفته‌ای و چند سال است پیش خودم مانده‌ای. وقتی با مداد رنگی‌ها حرف می‌‎زنم انرژی می‌گیرم حتی از این مداد مشکی.» داستان مدادرنگی‌ها از لحظه ساخت چوب مداد تا لحظه‌ای که تراش می‌خورند زیبا است. محمد نوک مدادرنگی‌ها را نشان می‌دهد و می‌گوید خیلی‌ها تصور می‌کنند کسانی در کارخانه مداد مسئول تراش دادن اینها هستند درحالی که همه این مدادها روی صفحه‌ای از جنس سمباده غلت می‌خورند تا نوک‌شان تراش بخورد: «در ساخت مدادرنگی از رنگ‌هایی که برای دانش‌آموزان ضرر ندارد استفاده می‌کنند و آنها را به مغز مداد اضافه می‌کنند. در کارخانه‌های مدادسازی آزمایش‌های مختلفی روی مداد انجام می‌دهند تا مبادا سمی و خطرناک باشند. من مدادرنگی‌های دوسر را به دانش‌آموزان نمی‌دهم چون می‌تواند خطرناک باشد.» یادش بخیر مدادهای قرمز و مشکی سوسمار که خاطرات دوران مدرسه خیلی از بچه‌های دهه 60 و 70 با آن گره خورده است. پاک کنش را می‌جویدیم و دو طرفش را تراش می‌دادیم. محمد رفیع مدادهای سوسمار نشان را بهترین نوع مداد می‌داند و می‌گوید، مداد خوب باید هم پررنگ باشد هم به راحتی پاک شود: «مدادهای سوسمارنشان یکی از بهترین مدادهایی بود که در ایران تولید می‌شد و یک شرکت آلمانی دستگاه‌هایش را آورده بود و از چوب ایران و مغزی آلمانی درست می‌شد. الان از آن مدادها تعداد کمی باقی مانده اما با این حال هنوز هم در ایران مدادهای خوب و با کیفیت تولید می‌شود. با تخصصی که در این سال‌ها پیدا کرده‌ام با دیدن مداد و نوشتن روی کاغذ می‌توانم بگویم که جنس آن از چه چیزی است و چه کیفیتی دارد. چهار رنگ اصلی و شاد بیشترین طرفدار را دارد و این یعنی خیلی‌ها بخصوص دانش‌آموزان به‌دنبال شادی هستند. این روحیه در همه بچه‌ها وجود دارد که باید پیدایش کرد. سال قبل مرد میانسالی برای خرید مداد رنگی اینجا می‌آمد و معمولاً هر هفته از من مدادرنگی ارزان می‌خرید. یک روز کنجکاو شدم و درباره علت خرید مدادرنگی پرسیدم. گفت باربر بازار است و مادرش نقاشی می‌کند و این هنر به فرزند او هم منتقل شده و احساس می‌کند می‌تواند نقاش خوبی شود. گفت پول ندارم که او را به کلاس نقاشی بفرستم و خودش با این مدادهایی که می‌خرم در خانه نقاشی می‌کشد. بعد از صحبت، با مداد مشکی در کمتر از یک دقیقه چهره من را روی کاغذ کشید. نقاشی یک هنر ذاتی است که باید آن را شناخت و پرورش داد. به این مرد قول دادم که مدادرنگی‌های پسرش را تأمین می‌کنم تا این هنر را پرورش بدهد.» محمد با اشاره به خلوتی بازار لوازم التحریر از اوضاع این روزهای کار و کاسبی در دوران کرونا و ضرر و زیانی که تعطیل شدن مدارس به آنها زده می‌گوید: «وقتی مدارس تعطیل می‌شود دانش‌آموز دیگر نیازی به کیف و جامدادی و روپوش و حتی لوازم التحریر پیدا نمی‌کند. کرونا آسیب زیادی به صنف لوازم التحریر زد و تبلت و گوشی موبایل جای مداد و دفتر را گرفت. امیدوارم با پایان کرونا دوباره زندگی بچه‌ها رنگی شود.»  

منبع: ایران آنلاین

کلیدواژه: مداد رنگی خیلی ها رنگی ها بچه ها رنگ ها

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت ion.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایران آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۰۶۷۹۰۸۵ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

منیژه، زنی که آفتاب تن برهنه اش را ندیده است / از محو شبانه نقاشی شاهنامه تا توسل به فردوسی برای حجاب!

عصر ایران نوشت: حجه الاسلام سیداحمد علم الهدی که گویا دغدغه‌ای مهم‌تر از حجاب ندارد، در خطبه‌های این هفته نیز بدان پرداخته و این بار گفته است: اصلاً حجاب متعلق به فرهنگ ایران است. حتی آن زمان که هنوز اسلام وارد ایران نشده بود، حجاب فرهنگ ایرانیان بود؛ به‌خصوص در تاریخ ایران باستان و انعکاس این فرهنگ را می‌توان در شاهنامه حکیم ابوالقاسم فردوسی دید؛ آن زمان که از قول منیژه به عنوان نماد یک زن فرهیخته و ایرانی نقل می‌کند:

منیژه منم، دخت افراسیاب

برهنه ندیده تنم آفتاب.

 این که اساساً استناد به منیژه در شاهنامه، چقدر با هدف ترویج حجاب و عفاف سازگار است را به شاهنامه شناسان وامی گذاریم (پی نوشت را ببینید) * ولی عجالتاً از آقای علم الهدی که در خطبه‌های نماز جمعه، اشاره‌ای هم به تاریخ و فرهنگ و ادب ایران زمین کرده است تشکر می‌کنیم و در عین حال از ایشان پرسیم: ماجرای بهار ۱۳۹۰ میدان فردوسی مشهد یادتان است؟

خودتان را معذب نکنید، به خاطرتان می‌آوریم: آن سال، به مناسبت هزاره سرایش شاهنامه فردوسی - که شما نیز او را به درستی "حکیم" خواندید - مجموعه از نقاشی‌های دیواری با موضوع شاهنامه به مساحت ۲۲۰۰ متر در میدان فردوسی مشهد رسم شد. خلق این اثر هنری حدود یک سال به طول انجامید ولی یک ماه بعد از رونمایی از آن، اداره حفاظت از املاک آستان قدس رضوی، شبانه تعدادی کارگر به محل فرستاد و کل اثر را تا صبح با رنگ سفید محو کردند و از بین بردند!



آقای علم الهدی!

این شاهنامه‌ای که امروز شما بدان استناد می‌کنید تا ثابت کنید که حجاب یکی از مظاهر فرهنگی ایرانیان است، همان شاهنامه‌ای است که روی نقاشی هایش در شهری که شما امام جمعه اش بوده اید، شبانه رنگ پاشیدند و شما هیچ نگفتید!
اگر آن روز، مانع از کار غیر فرهنگی محو نقاشی‌های شاهنامه می‌شدید و لااقل به دوستان تان می‌گفتید که شاهنامه را حکیمی به نام فردوسی سروده و حتی در آن به حجاب نیز اشاره کرده است، امروز استنادتان به این اثر ملی برای ترویج حجاب، دلنشین‌تر بود.

جوانان هنرمند کشور، یک سال در گرما و سرما، عاشقانه کار کردند تا این اثر هنری را خلق کنند

ولی یک روز صبح، دیدند که عده‌ای شبانه روی هنرشان رنگ سفید پاشیده اند؛ به همین راحتی، به همین تلخی!


شما درست می‌گویید آقای علم الهدی! زنان ایرانی در طول تاریخ و حتی هزاران سال قبل از اسلام، به شهادت آثار و روایت مورخین، بانوانی نجیب بوده اند با تن پوش‌هایی از پاکدامنی. اما چرا شما و همفکران تان - فارغ از موضوع شاهنامه - همواره نسبت به تاریخ و تمدن ایران بی مهری می‌کنید و حتی گرامیداشت کوروش را برنمی تابید ولی نیاز که پیدا می‌کنید دست به دامن ایران باستان می‌شوید؟! چگونه حتی در شهری که شما امام جمعه اش هستید، دور میدان فردوسی، نقاشی‌های شاهنامه هم تحمل نمی‌شود ولی صحبت از حجاب که می‌شود یادتان می‌افتد در همان شاهنامه‌ای که روی نقاشی هایش رنگ پاشیده و محوش کرده اند، زنی به نام منیژه وجود دارد که آفتاب تنش را برهنه ندیده است؟!

میدان فردوسی مشهد بعد از نقاشی و بعد از محو کردن آن

بگذارید یک چیز را خیلی رک و صریح به شما بگوییم آقای علم الهدی: کسانی که کمر همت بستند به نابودی و نادیده انگاری تاریخ و تمدن و فرهنگ ایرانی و حتی همین الان هم پدیده‌های ایرانی مانند نوروز خار چشم شان است، اگر بیشتر از دشمنان دین، به ایمان مردم خیانت نکرده باشند، کمتر نکرده اند. تریبون دار‌هایی که سال‌ها فرهنگ ایرانی را در برابر دین قرار دادند و دو راهی جعلی ایرانیت و اسلامیت را پیش روی مردم و خاصه جوان‌ها گذاشتند، عامل بسیاری از دین گریزی‌هایی هستند که نتیجه اش را در خیابان‌ها می‌بینند و بعد، از پلیس‌ها می‌خواهند که محصول کارشان را دستگیر کنند!

راستی بد نیست یک نکته را هم با امام جمعه محترم مشهد در میان بگذاریم: اگر بانوان ایرانی در طول تاریخ هزاران ساله ایران، پوشش‌هایی برازنده زنان عفیف داشتند و به قول شما با حجاب بودند، به خاطر حضور ماموران حکومتی بر سر کوی و برزن‌ها برای تحمیل نوع خاصی از پوشش نبود؛ به خاطر "باور‌های فرهنگی" شان بود که بعد از اسلام نیز "ایمان دینی" بدان افزوده شد.
بروید ببینید چه کسانی با تبر به جان فرهنگ اصیل ایرانی افتادند تا آن باور‌های فرهنگی - که امروز بدان‌ها نیازمندشده اید - به محاق برود؟ و باز بررسی کنید چه کسانی، دین را هزینه منافع خود کردند و به جان "ایمان دینی" مردم افتادند؛ احتمالاً شما نیز به این نتیجه خواهید رسید که ضاربان فرهنگ ایرانی و تخریب کنندگان دین مردم، نه دو دسته که دست بر قضا یک گروه اند!

پی نوشت:
* منیژه اساساً ایرانی نبود بلکه دختر افراسیاب یعنی دختر دشمن ایران بود و برای رسیدن به بیژن او را بی هوش کرد و، چون بیژن به هوش آمد، خود را در آغوش منیژه دید و باقی قضایا! عجیب است که از بین همه زنان تاریخ و افسانه ها، علم الهدی برای ترویج حجاب و عفاف به منیژه استناد کرده و او را فرهیخته هم نامیده است!

tags # شاهنامه ، علم الهدی سایر اخبار (تصاویر) این گوسفند غول‌پیکر چینی از پورشه هم گران‌تر است! قارچ‌های زامبیِ سریال آخرین بازمانده (The Last Of Us) واقعی هستند! (تصاویر) عجیب و باورنکردنی؛ اجساد در این شهر خود به خود مومیایی می‌شوند آخرین حسی که افراد در حال مرگ از دست می‌دهند، چه حسی است؟

دیگر خبرها

  • منیژه، زنی که آفتاب تن برهنه اش را ندیده است / از محو شبانه نقاشی شاهنامه تا توسل به فردوسی برای حجاب!
  • (ویدئو) مسعود فروتن؛ اولین کار رنگیِ تلویزیون را من کارگردانی کردم
  • برپایی نمایشگاه طراحی و نقاشی درخوی
  • واکنش سپاهان به حواشی پیرمرد حاشیه‌ ساز؛ گویا رگ غیرت شما فقط در برخی موارد بیرون می‌زند!
  • واکنش باشگاه سپاهان به حواشی مرد حاشیه‌ساز
  • از کوره‌های آتشین تا نوک تیز؛ مدادها چگونه ساخته می‌شوند؟
  • برگزاری نمایشگاه نقاشی در حمام تاریخی شیخ سلماس
  • برپایی نمایشگاه تذهیب «نقش و نگار» در برج آزادی
  • افغانستان ۱۰۰ سال قبل، به روایت عکس‌های رنگی (عکس)
  • برپایی نمایشگاه نقاشی «افکار» در نقش جهان